از وقتی کمر بند گرفتم یه یه ماهی میشه که باشگاه نرفتم در اصل هر سری یه اتفاقی می افتاد که نشد برم دیروز بچه های باشگاه با استادم اومدند خونم گفتند بخاطر روحیم هم شده حتما برم امروز شیوا دیدم گفت قراره برای مسابقات اعزام بشیم بوشهر..
اصلا نه روحیشو دارم نه انرزی شو بعد از فوت دادشم انگار همه چی زندگیم دستخوش تحولاتی شده که اصلا خودم ازش راضی نیستم خصوصا اخلاق بدم ...